کاریکاتور آخرین دیکتاتور

مطلبی ازآقای نامشهور
از دوران دیکتاتور مغرور قبلی که با اشتباهات فاحش خود مملکتی را به آتش انقلاب سپرد، سی سال می‌گذرد. حال پس از سه دهه جلوس بر تخت سلطانی، دیکتاتوری دیگر همچون شما در مراسمی شرم‌آور با عده‌ای کاسه لیس و با تنفیذی نامشروع روبروی مردم ایستاده و از آن صدا و سیمای نامردمی به گونه‌ای سوزنده‌ آن تکبرات سلطان‌گونه و تهوع آور خود را تکرار می‌کند. جملاتی بس سوزنده که مطمئنا آتش به جان عده زیادی زد. آن یکی دیکتاتور سی سال پیش آنقدر سلامت نفس برایش باقی مانده بود که در اوج قدرت هم به تحقیر مخالفانش به این وقاحت نپردازد.
آقای رهبر مادام العمر: آن دیکتاتور سی سال پیش در پایان کار صدای انقلاب مردم را شنید و تلاش دیرهنگامش را برای جبران شروع کرد ولی عده‌ای همچون شما که بر موجهای احساس مردمی بعضا هیجانی و نا‌آگاه سوار بودید، آن مصادره غم‌انگیز را به نام استقلال، جمهوریت و به ظاهر اسلامیتی رغم زدند که مابقی آزادی وعده داده شده را هم به تاراج برد، و این فرآیند بسیار پر هزینه شما که به سنگینی نابود شدن یک نسل بر پشت ملت ایران سنگینی می‌کند، شخصی همچون شما را بر مسند مادام‌العمری کشوری نشاند که شعارش مبارزه با استبداد و سلطنت بی‌مسئولیت و فاسد بوده است. امروز این سلطنت مادام‌العمر به ولایت مطلقه فقیه مادام‌العمری تبدیل شده است که آنقدر وقیح باشد که این جوشش و اعتراض به حق مردم را کاریکاتور انقلاب ۵۷ بنامد. آن هم شور مردمی که برای اساسی ترین حق خود یعنی اعتراض به تضعیع ناجوانمردانه رای خود در انتخابات اخیر به میدان آمده بودند.
آقای رهبر مادام‌العمر: ملت ایران شما را کاریکاتور شاه سابق نام ننهادند ولی انصافا در مقام مقایسه، روی آن دیکتاتور را با این گفته‌های ناشایست خود سفید کردید. شاهی که فرماندهی ششمین ارتش جهان را در دست داشت اگر می‌خواست (که نخواست) آنقدر قدرت و امکانات داشت که به جای ترک کشور، همچون شما به خون و خونریزی و قلع وقمعش ادامه دهد و ساواکش را به جای انحلال تقویت کرده و از نوع اردوگاههای کهریزک شما بیشتر احداث کند و امثال شما را درهمان زمان تشنه‌وار مجبور به لیسیدن آب کف کانتنیرهای کهریزک نماید، جلادانش دهانتان را خرد کرده و جنازه کبودتان را تحویل قبرستان بدهد. او تمام این قدرتها را فرو گذاشت و با اشکهای روان و سرشار از پشیمانی بی‌حاصل از کشور رفت، با این تفاوت که حداقل در این کره خاکی دشمنی برای خودش و ملتش نساخته بود، آنچه بود آبروی حداقلی برای جماعتی بود که همانند امروز از نشان دادن گذرنامه کشورش در برابر دیگر ملل شرمگین نمی‌شد، حال شما را چه جای این همه نخوت تا این چنین با مردم سخن بگویید، در حالیکه همه دنیا را دشمن خود و ملت ایران کرده‌اید تا مجبور باشید برای بر مسند ماندن از جیب ملت خرج کرده و خزانه‌های کشور را تقدیم روسیه و چین نمایید. هر چند آنها هم منابع این ملت را به یغما برده و التماسهایتان را وقعی نگذاشته و با فضاحت تمام قطعنامه‌های سازمان ملل را هم بر علیه شما و رییس جمهور نورچشمی تایید کنند و حال پس از دو دهه، داغ ساختن همین یک نیروگاه اتمی را هم به دلتان بگذارند. ولی شما را چه باک که تا این نفت مفت برای شما فراهم است، بی‌رحمانه می‌سوزانید و خود و نورچشمی‌ها را گرم نگاه داشته و دود و خاکسترش را هم به چشم این ملت بی‌گناه حواله می‌کنید.
آقای رهبر مادام‌العمر: از زمانیکه شما را می‌شناسیم بعضی الفاظ، همچون «دشمن» همواره وصله دهان شما بوده است و با آن دشمن تراشی‌های کاذب و بی‌حاصل خود به جز نفرت و غم و اندوه چیزی برای ملت نساخته‌اید و از دیگر سوی بیزاری دیگر ملل را از خود ساخته و پرداخته‌اید. اما سخنان این روزهای شما از جنسی دیگر بود. مطمئن هستم که این حرفهای گنده تر ازدهان از آن ذهن تنگ و تاریک شما تراوش نمی‌کند و قطعا در میان آن اطرافیان چاپلوس شما کسانی هستند تا این گونه به شما خط بدهند و حرف در دهانتان بگذارند تا همچنان از تظاهرات مردمی به خیال خودتان کاریکاتور بسازید، کشته‌ و زخمی‌های مردم را اغتشاشگر نامیده و کاندیداها و هواداران نامزدها را عامل بیگانه معرفی سازید و مجموع همه این اعتراضات به حق را وارونه جلوه داده و کودتای مخملین بر علیه قدرت نامشروع و نامنتخب خود قلمداد نمایید. و این‌ها حاصلش چیزی جز نفرت پراکنی بیشتر و دورشدن بیشتر از مردم نخواهد بود.
آقای رهبر غیرمنتخب: زمانیکه صدام در عراق با انتخابات ساخته و پرداخته خود و دستگاه مخوف استخبارات همگان را به پای صندوقهای رای آورده بود تا تاییدش کنند و همگان هم از ترس چنان کردند، کسی باور نمی‌کرد ساعتی پس از سرنگونیش توسط دشمنان خبیث شما آمریکا و انگلیس، همان ۹۹ درصد مردمی که از ترس به او رای داده بودند در حال ادرار کردن بر مجسمه واژگون شده‌اش باشند. چیزی که تا روز قبل از آن تصورش هم برای ملت عراق همچون کابوس دهشتناکی تلقی می‌شد. گمان نکنید با اعترافات ساختگی دستگاه اطلاعاتی مخوف خودتان از فرزندان این ملت، شما چیزی بر محبوبیت و یا مقبولیت خود اضافه کرده‌اید، بلکه هر چه بیشتر خود را در چاه نفرتی فرو می‌کنید که همقطاران و دیکتاتورهای پیشین شما تجربه‌های تلخی از آن را برای شما به ارمغان گذاشتند تا پند شما نشود و به امورات نابخردانه خود ادامه دهید.
آقای رهبر مادام‌العمر: این تظاهرات و شور مردم نه تنها کاریکاتور انتخابات ۵۷ نبود بلکه حتی مقایسه آن انقلاب و وصل آن به این رویداد هم ظلم بزرگی بود به موج سبز و زیبای مردمی. این ملت این بار بر خلاف گذشته دقیقا می‌داند آرمانش چیست در حالیکه سی سال پیش نمی‌دانست. می‌داند حرکتش ره به کجا می‌برد در حالیکه آن زمان نمی‌دانست. می‌داند که وسیله‌ کارش چیست در حالیکه آن زمان نمی‌دانست. آری، آن زمان همه پشت سر یک فرد قرار گرفتند و این بار همه پشت سر یک اندیشه و سیستم ، آن زمان شور و احساسات از ایدئولوژی یک فرد ناشی می‌شد و این بار این شور و ایثار برای احیای یک حق از دست رفته است. آن زمان محو یک سیستم بدون توجه به عواقب آن مد نظر بود و این بار اصلاح یک سیستم ناقص با رهبری فردی ناصالح مد نظر است، آن زمان ما و شما هر دو به درستی آن واقعه بدفرجام را انقلاب نام نهادیم که متاسفانه کشور را به اعماق قرون فرستاد و این بار ما این واقعه را احقاق حق از دست رفته می‌نامیم اما شما با آن ذهن پریشان و ناسالم خود آن را انقلابی مخملین و یا به خیال خودتان کاریکاتور کارهای ناصواب و استمرار دیکتاتوری خود می‌نامید. اگر این رویه و مرام غیر قابل تغییر شما هست و خواهد بود پس شما به این افاضات و حرکات اهانت آمیز خود ادامه دهید تا در آینده‌ای نزدیک، تاریخ معاصر، کلکسیون کاریکاتورهای خویش را از دیکتاتورهای قرن بیست و یکم با تصاویری از امثال شما تکمیل نماید. احتمالا آن زمان خیلی دور نخواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست: